اصول مباحثه از نظر هابرماس
هابرماس میان کنش ارتباطی و مباحثه تمایز قایل میشود، در حالیکه کنش ارتباطی در زندگی روزمره پیش میآید، مباحثه صورتی از ارتباط است که از زمینههای عمل جدا شده و ساختارش به ما اطمینان میدهد که، اعتبار ادعاها، توصیهها و یا هشدارهای تخطیناپذیر، همان موضوع اصلی بحث را تشکیل میدهد:
بحثکنندگان – موضوعهای بحث و نوشتهها –هیچ محدودیتی نباید داشته باشند جز محک زدن اعتبار داعیههای مورد بحث،
هیچ نیرویی به جز قدرت استدلال بهتر نباید بکار گرفته شود و هیچ انگیزهای مگر انگیزه جستجوی همیارانه حقیقت نباید در میان باشد. (هابر ماس، 1975)
شرایط چهار گانه گفتگو از نظر هابرماس عبارتند از:
بیانات گوینده قابل درک و فهم باشد.
قضایایی که گوینده میگوید باید حقیقت داشته باشد؛ یعنی درستی و اعتبار گفتار وجود داشته باشد؛ یعنی گوینده باید دانش موثقی را درباره موضوع ارائه نماید.
صادق و رو راست بودن گوینده یعنی قابل اعتماد بودن گوینده و تناسب داشتن بحث کنندگان با هم یعنی اعتبار گوینده از نظر شخصیتی برای دوطرف بحث
گویندگان همه آزادی کامل بیان داشته باشند. بتواند به راحتی هر نظری دارد ارائه دهد.
در این صورت توافقی حاصل خواهد شد و همه به حقیقت توافقی خواهند رسید و هابرماس معتقد است چون حقیقت چیزی است که ما می فهیم و اگر حقیقت ثابتی هم وجود داشته باشد، درک ما از آن نسبی است و با هر بحثی به مدار بالاتری ارتقا مییابد و اگر هر کدام از شرایط بالا وجود نداشته باشد به نتیجه آن مباحثه چندان نمیتوان امیدوار بود و حقیقتی آشکار نمی شود.
ابراهیم عباسی علی حسینی
- لینک منبع
تاریخ: چهارشنبه , 10 اسفند 1401 (06:06)
- گزارش تخلف مطلب