نظریه تکاملی پارسونز
پارسونز جهت مقابله با انتقاداتی که نظریه ی وی را ایستا و فاقد قابلیت برخورد با دگرگونی اجتماعی می دانستند؛سرانجام از سال 1996 به بعد به بررسی دگرگونی اجتماعی و بویژه تکامل پرداخت. نخستین عنصر سازنده اش در این کار فرایند تمایز بود. او فرض را بر این گرفته بود که هر جامعه ای از یک رشته خرده نظام ساخته می شود که از نظر ساختار و کارکرد با هم متفاوتند. پس با تکامل یافتن جامعه خرده نظام های جدید تمایز می یابند و البته اینها باید تخصیص یافته تر و تطبیق پذیرتر باشد پس از نظر نظام تکامل یافته تر نظام متعالی تر است و جنبه رشد تطبیق پذیری چرخه دگرگونی تکامل را به وجود می اورد.
جامعه دستخوش تکامل باید از نظام انتسابی به سوی یک نظام دستاوردی حرکت کند.به عبارتی مشارکت افراد وگروههایی که از سهیم بودن کامل در گرداندن نظام محروم بوده اند باید از محرومیت رها یی یابند و اعضای جامعه فرد گردنند همچنین با تمایز یافتن بیش از پیش ساختارها و کارکردهای اجتماعی نظام ارزشی جامعه نیز دستخوش تغیر شوند.
پارسونز رخداد تکامل را مرحله به مرحله و غیر خطی می انگارد و سه مرحله گسترده را در این فرایند نام میبرد که بر پایه ابعاد فرهنگی این مراحل را از هم جدا می سازد. 1- ابتدایی 2- میانی 3- نوین
تحول اساسی در انتقال از مرحاه اول به مرحله دوم توسعه زبان بویژه زبان نوشتاری است وتحول بنیادی از میانی به نوین قواعد نهاد مند نظم هنجار بخش یا قوانین است به هر حال تحلیل پارسونز از تکامل کوشش است برای به نظم کشیدن گونه های ساختاری و ارتباط متوالی آنها، پس نوعی تحلیل ساختاری تطبیقی بشمار میرود.
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 06 اسفند 1401 (02:06)
- گزارش تخلف مطلب